صدای قهرمان درون، فراتر از خندهها
در آغاز هر سفر قهرمانی، ترسی پنهان در دل قهرمان جوان لانه کرده است:
نه از اژدها، نه از شکست، بلکه از نگاه دیگران. 👀
از آن لحظهای که زمین بخورد و صدای خندهای از پشت سر بلند شود.
از آنکه تلاش کند، بجنگد، بسازد… و بعد، مسخره شود.
اما این ترس، تنها سایهایست بر دروازهی عبور. 🚪
قهرمان واقعی، کسیست که میفهمد:
حتی اگر با دستان خالی، شاهکاری بیافریند، باز هم کسانی خواهند بود که آن را نادیده بگیرند، تحقیر کنند، یا به سخره بگیرند.
وقتی هری پاتر و سنگ جادو منتشر شد، ۲۵۰۰ نفر از میان ۲۱۰۰۰ خواننده، به آن امتیاز یک یا دو دادند. ⭐
یعنی حتی جادوییترین داستانها هم از تیر قضاوت در امان نیستند.
اما قهرمان، مأمور تأیید نیست.
او مأمور خلق است. 🎨
او میداند که صدای خندهها، بخشی از مسیر است.
او میداند که اگر منتظر سکوت کامل بماند، هرگز قدمی برنخواهد داشت.
پس برخیز، حتی اگر صدایی درونت میگوید: «اگر شکست بخورم چه؟»
پاسخ بده: «اگر نروم، هرگز نخواهم دانست که چه در انتظارم بود.» 💫
زیرا در پایان این سفر، آنچه باقی میماند، نه نظر دیگران، بلکه رد پای توست بر مسیر آفرینش. 👣